پادکست, پادکست سطح متوسط

پادکست Changing Plans

پادکست Changing Plans

دانلود رایگان پادکست Changing Plans

فرانچسکو که همیشه برنامه هایش را با ساچی کنسل میکند، اینبار هم میخواهد راجبه نرسیدن به نمایش صحبت کند و این موضوع؛ ساچی رو ناراحت میکند. این پادکست در سطح متوسط در اخیتار شما قرار گرفته است.

 

Francesco: Sachi? Sachi? Sachiko!

Sachi: Francesco! Is everything OK?

Francesco: Yes. Yes. Sorry, I saw you and I was across the street … I ran.

Sachi: I see. What’s up?

Francesco: Do you have the tickets … for the play?

Sachi: No, I don’t. I’m going to buy them this afternoon.

Francesco: Oh good, good. Listen, don’t buy tickets for this Friday.

Sachi: Oh? Why not?

Francesco: I can’t go to the theatre on Friday. Something’s come up. I have a concert this Friday.

Sachi: Another concert? But you said …

Francesco: I know, I know. I’m sorry. I forgot.

Sachi: Francesco!

Francesco: How about next week? Are you free then? I can definitely go next Friday.

Sachi: Francesco. You did this two weeks ago, remember? I had cinema tickets for the new Marvel movie and you changed the plans then too. For band practice.

Francesco: I know, and I …

Sachi: We also missed my favourite dance group. Because your band was playing at some child’s birthday party.

Francesco: It was my nephew’s birthday …

Sachi: Ha!

Francesco: OK, why don’t we go out for dinner before my concert? Then, next Friday we can go to the play.

Sachi: Oh …

Francesco: Come on, Sachi. Just this one more time.

Sachi: OK, but promise me next Friday. OK?

Francesco: I promise. I promise!

 

فرانچسکو: ساچی؟ ساچی؟ ساچیکو!

ساچی: فرانچسکو! همه چیز خوبه؟

فرانچسکو: آره. آر. ببخشید، من تورو اونور خیاباون دیدم، دویدم سمتت.

ساچی: دارم میبینم. چه خبره؟

فرانچسکو: بلیط هارو داری … برای نمایش؟

ساچی: نه، نمیدونم. امروز بعد از ظهر میخرمشون.

فرانچسکو: اوه خوبه، خوبه. گوش کن، برای این جمعه بلیط نخر

ساچی: اوه؟ چرا نخرم؟

فرانچسکو: من نمیتونم جمعه به تئاتر برم. یه چیزی پیش اومده من این جمعه کنسرت دارم.

ساچی: یه کنسرت دیگه؟ اما تو گفتی…

فرانچسکو: میدونم، میداوم. متأسفم. یادم رفت.

ساچی: فرانچسکو!

فرانچسکو: هفته اینده چطور؟ آزادی؟ من قطعا میتونم جمعه اینده برم.

ساچی: فرانچسکو. تو این کارو دو هفته پیش کردی، یادته؟ من بلیط سینما برای فیلم جدید مارول داشتم و تو برنامه ها رو تغییر دادی. برای تمرین گروه

فرانچسکو: میدونم…

ساچی: ما گروه رقص مورد علاقه منو هم از دست دادیم. چون گروهت داشت تو جشن تولد یه بچه اجرا میکرد

فرانچسکو: تولد برادرزاده ام بود…

ساچی: ها!

فرانچسکو: خب، چرا قبل از کنسرت من برای شام بیرون نریم؟ جمعه اینده میتونیم به اجرا برم.

ساچی: اوه …

فرانچسکو: یالا ساچی فقط همین یه بار دیگه

ساچی: خب، اما جمعه آینده به من قول بده. باشه؟

فرانچسکو: قول میدم. قول میدم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *